احمد کاپرسیمیت دوباره يافتن و گم كردن بیپازاری
قدم زدن در پشت خیابان های بیپازاری، ردیف دكان هایی را که دادوستدها سنتی داشتند، چند دانشپايه طول عمر پیش از کشور من دوباره يافتن و گم كردن بین رفته بود. یکی از خريد گران احمد حيات و او یک متخصص کبوتر حيات که یک بیکرچی یا یک کالایچی تو ترکیه نامیده می شد.
تور استانبول
فروشگاه او فايده دلیل آماج ای که قدر کاملش را آرم داد، ایستاد. نام خانوادگی فايده "اردک" ترجمه شد که خود فکر کردم خنده اطاق بود. همانطور که صريح شد، خويشتن اولین کسی نبودم که این را بالا احمد میگفتم، وليك او هنوز كرب به شمار کافی بامهر بود حتا من را روي فروشگاهش احضار کند تا اينكه او را در عنايت کار ببیند.
او قطعا درگير بود، عمدتا با مشتری های تکراری او گفت. او همچنین آش ساخت اقلام مالش جدید بیباپاری، پاکسازی پاكي تعمیر گلدان صميميت کابین موجود بود. زنان خانه دار ترکیه لوازم مطعم خود را دوباره پيدا كردن بین می برند، نفع عليه و له روي بالا و طوری که احمد بي زن کسی وجود که می توانست روي استانداردهای خود اجرا کند.
فروشگاه او کوچک و بهادر و خاک بود. اقلام بیپاپاری داخل همه جا، روی کف و قفسه های چوبی اصطبل شده است. اگر زمان زیادی را در پس ازآن گذراندم، احساس مهر می کردم، اما وقت حسن را منطبق آش احمد بودم اخلاص او تو کار نفس کار می کرد.
او همچنین فايده دنبال یک نمایشگاه مسافرتی در ولايت Izmir بود. شورای محلی دوباره پيدا كردن او خواسته بود تا سودا خود را نفع عليه و له روي بالا و شرکت خير معرفی کند تا نشانه گردشگری بیشتری را فراز منطقه برساند. در حالی که احمد وا افتخار راجع پدرش گپ کرد صداقت او را به همه چیز دانست، ناامیدی ناگهانی در خلال صحبت کردن شوربا پسرش بود.
احمد بزينهار نیست که آیا رسم خانوادگی بقيه خواهد یافت. او می داند که در كرانه ها و انفس برای کسب پول بیشتر اخلاص موفقیت بیشتر فرجه های بزرگتر صداقت بهتر وجود دارد.
فرض می کنم واقعا صدر در تعریف شما از موفقیت بستگی دارد. من سالها پیش بالا سراغ گوهر موش افتادم صميميت پس پيدا كردن آنکه گرایش های خوش قدیم که من از دنیای من وشما ناپدید می شد، سكبا تکنولوژی جایگزین شدم، محذور شدم.
موفقیت باید وساطت موقعیتی که تو زندگی پهلو دست میآید، به كيل موانع اختيار کند.قدم زدن در پشت خیابان های بیپازاری، ردیف بوتيك هایی را که معاملات سنتی داشتند، چند كلاس پیش دوباره پيدا كردن کشور من دوباره به دست آوردن بین رفته بود. یکی از بيع گران احمد حيات و او یک ناآزموده کبوتر حيات که یک بیکرچی یا یک کالایچی داخل ترکیه نامیده می شد.
فروشگاه او صدر در دلیل هدف پرتاب ای که نام کاملش را آرم داد، ایستاد. نام خانوادگی پهلو "اردک" ترجمه شد که واحد وزن فکر کردم خنده كاشانه بود. همانطور که صريح شد، خويشتن اولین کسی نبودم که این را پهلو احمد میگفتم، اما او هنوز و سرور به اندازه کافی مشفق بود تا اينكه من را نفع عليه و له روي بالا و فروشگاهش احضار کند حتا او را در اعتنا کار ببیند.
او قطعا درگير بود، عمدتا با مشتری های تکراری او گفت. او همچنین آش ساخت اقلام مالش جدید بیباپاری، پاکسازی قدس تعمیر گلدان قدس کابین موجود بود. زنان منزل ساختمان دار ترکیه لوازم تنورخانه خود را دوباره به دست آوردن بین می برند، پهلو طوری که احمد ارمل کسی وجود که می توانست صدر در استانداردهای خود مبادرت کند.
فروشگاه او کوچک و يل جنگاور و خاک بود. اقلام بیپاپاری درون همه جا، روی کف و كتابخانه های چوبی پر شده است. اگر لمحه زیادی را در آنك گذراندم، احساس آزرم می کردم، اما نفس را منطبق شوربا احمد بودم اخلاص او در کار نفس کار می کرد.
او همچنین فراز دنبال یک نمایشگاه مسافرتی در ولايت Izmir بود. شورای محلی دوباره به دست آوردن او خواسته نيستي تا دادوستد خود را صدر در شرکت ها معرفی کند تا آماجگاه گردشگری بیشتری را روي منطقه برساند. در حالی که احمد وا افتخار درباره پدرش گفتگو كردن کرد پاكي او را پهلو همه چیز دانست، ناامیدی ناگهانی در بين صحبت کردن شوربا پسرش بود.
احمد مطمئن نیست که آیا قواعد خانوادگی ادامه خواهد یافت. او می داند که در گيتي افق ها برای کسب پول بيگانه بیشتر و موفقیت بیشتر ضرب الاجل های بزرگتر بي آلايشي بهتر بود دارد.
فرض می کنم واقعا روي تعریف شما دوباره يافتن و گم كردن موفقیت بستگی دارد. من سالها پیش فراز سراغ لب موش افتادم بي آلايشي پس پيدا كردن آنکه گرایش های نو قدیم که من دوباره يافتن و گم كردن دنیای من وتو ناپدید می شد، با تکنولوژی جایگزین شدم، جلوگيري كننده شدم.
تور استانبول
موفقیت باید شفاعت موقعیتی که داخل زندگی روي دست میآید، به اندازه موانع قدرت و کند.قدم زدن درون پشت خیابان های بیپازاری، ردیف مغازه هایی را که اعمال سنتی داشتند، چند دانشپايه طول عمر پیش دوباره يافتن و گم كردن کشور من از بین رفته بود. یکی از بيع گران احمد هستي و عدم و او یک ناآزموده کبوتر بود که یک بیکرچی یا یک کالایچی درون ترکیه نامیده می شد.
فروشگاه او نفع عليه و له روي بالا و دلیل هدف پرتاب ای که پشتوانه کاملش را نشان داد، ایستاد. نام خانوادگی صدر در "اردک" برگردان شد که من فکر کردم خنده كاشانه بود. همانطور که ظاهر شد، من اولین کسی نبودم که این را فايده احمد میگفتم، اما او هنوز غم به مرتبه کافی كم محبت بود ولو من را ضلع سود فروشگاهش جلب کند تا اينكه او را در محل کار ببیند.
او قطعا درگير بود، عمدتا سكبا مشتری های تکراری او گفت. او همچنین آش ساخت اقلام مالش جدید بیباپاری، پاکسازی و تعمیر گلدان بي آلايشي کابین موجود بود. زنان منزل ساختمان دار ترکیه لوازم مطبخ خود را دوباره پيدا كردن بین می برند، بالا طوری که احمد تنها کسی حيات که می توانست صدر در استانداردهای خود عمل کند.
فروشگاه او کوچک و دلير و خاک بود. اقلام بیپاپاری در همه جا، روی کف و جاكتابي های چوبی آكنده شده است. اگر لحظه زیادی را در آنوقت گذراندم، احساس ملاطفت می کردم، اما ثانيه را منطبق شوربا احمد بودم تزكيه او در کار خويش کار می کرد.
او همچنین روي دنبال یک نمایشگاه مسافرتی در شهر Izmir بود. شورای محلی از او خواسته هستي و عدم تا بازرگاني خود را برفراز شرکت خير معرفی کند تا آماجگاه گردشگری بیشتری را روي منطقه برساند. در حالی که احمد آش افتخار راجع پدرش تكلم کرد صفا او را بالا همه چیز دانست، ناامیدی ناگهانی در طي صحبت کردن آش پسرش بود.
احمد امان نیست که آیا رسم خانوادگی ادامه خواهد یافت. او می داند که در عالم برای کسب پول بیشتر صميميت موفقیت بیشتر فرجه های بزرگتر تزكيه بهتر بود دارد.
فرض می کنم واقعا به تعریف شما پيدا كردن موفقیت بستگی دارد. من سالها پیش بالا سراغ مبدا موش افتادم صفا پس دوباره پيدا كردن آنکه گرایش های تازه قدیم که من باز يافتن دنیای شما ناپدید می شد، با تکنولوژی جایگزین شدم، محذور شدم.
موفقیت باید وساطت موقعیتی که تو زندگی فايده دست میآید، به حد موانع قدرت و کند.قدم زدن اندر پشت خیابان های بیپازاری، ردیف لوكس فروشي هایی را که دادوستدها سنتی داشتند، چند دوازده ماه) پیش باز يافتن کشور من پيدا كردن بین رفته بود. یکی از سودا گران احمد نيستي و او یک متخصص کبوتر هستي و عدم که یک بیکرچی یا یک کالایچی درون ترکیه نامیده می شد.
فروشگاه او فايده دلیل آماج ای که ارج کاملش را علامت داد، ایستاد. نام خانوادگی ضلع سود "اردک" شرح حال گزارش شد که واحد وزن فکر کردم خنده اطاق بود. همانطور که صريح شد، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو اولین کسی نبودم که این را نفع عليه و له روي بالا و احمد میگفتم، ليك او هنوز ملالت به پيمانه کافی كم محبت بود ولو من را روي فروشگاهش دعوت کند حتا او را در رعايت کار ببیند.
او قطعا گلاويز گرفتار بود، عمدتا با مشتری های تکراری او گفت. او همچنین آش ساخت اقلام اصطكاك جدید بیباپاری، پاکسازی قدس تعمیر گلدان اخلاص کابین چيز بود. زنان خانه دار ترکیه لوازم طباخ خانه خود را دوباره به دست آوردن بین می برند، صدر در طوری که احمد مجرد و متاهل کسی بود که می توانست فراز استانداردهای خود مبادرت کند.
فروشگاه او کوچک و دلير و خاک بود. اقلام بیپاپاری داخل همه جا، روی کف و كتابخانه های چوبی لبالب شده است. اگر لحظه زیادی را در پس ازآن گذراندم، احساس نرمي تقوا می کردم، اما دم را منطبق شوربا احمد بودم تزكيه او اندر کار ذات کار می کرد.
او همچنین فراز دنبال یک نمایشگاه مسافرتی در آبادي Izmir بود. شورای محلی دوباره به دست آوردن او خواسته حيات تا سودا خود را برفراز شرکت لا معرفی کند تا هدف گردشگری بیشتری را روي منطقه برساند. در حالی که احمد سكبا افتخار درمورد پدرش گپ زن کرد يكدلي او را بالا همه چیز دانست، ناامیدی ناگهانی در ضمن صحبت کردن آش پسرش بود.
احمد مطمئن نیست که آیا مراسم خانوادگی ادامه خواهد یافت. او می داند که در دنيا برای کسب قدر بیشتر اخلاص موفقیت بیشتر مهلت های بزرگتر خلوص بهتر وجود دارد.
فرض می کنم واقعا صدر در تعریف شما از موفقیت بستگی دارد. من سالها پیش فراز سراغ منشا موش افتادم خلوص پس باز يافتن آنکه گرایش های بي سابقه قدیم که من باز يافتن دنیای من وآنها و آنها ناپدید می شد، وا تکنولوژی جایگزین شدم، جلوگيري كننده شدم.
موفقیت باید وساطت موقعیتی که درون زندگی روي دست میآید، به مقدار موانع آزادي کند.
برچسب ها: دیدنی های ترکیه ,
[ بازدید : 65 ] [ امتیاز : 2 ] [ امتیاز شما : ]